کد مطلب:117154 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:436

شناخت خسران











و من یتخذ الشیطان ولیا من دون الله فقد خسر خسرانا مبینا.[1].

«و هر كس شیطان را سوای خدا به سرپرستی و ولایت برگزیند به تحقیق كه زیان كرده است، زیانی روشن و آشكار».

قل هو انبئكم بالاخسرین اعمالا الذین ضل سعیهم فی الحیوه الدنیا و یحسبون انهم یحسنون صنعا.[2].

«بگو ای پیامبر آیا شما را خبر بدهم به زیانكارترین مردم، آنها كه تلاش و كوششان در رابطه با زندگانی دنیا گم شد و چنین می پندارند و حساب می كنند كه كاری نیكو انجام می دهند».

[صفحه 15]

و العصر ان الانسان لفی خسر، الا الذین آمنوا و عملوا الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر.[3].

«سوگند به زمان، به درستی كه انسان در زیان كاریست، مگر آنها كه ایمان آوردند و عمل صالح انجام دادند و یكدیگر را به حق و شكیبائی و بردباری سفارش و وصیت كردند».

قل ان الخاسرین الذین خسروا انفسهم و اهلیهم یوم القیامه الا ذلك هو الخسران المبین.[4].

«بگو ای پیامبر به درستی كه زیانكاران كسانی هستند كه خودشان و اهل آنها روز قیامت زیان كردند، آگاه باشید كه این زیانی آشكار و روشن است».

با توجه به بعضی از آیات خسران در قرآن كه ذكر شد و دیگر آیات قرآن پیرامون خسران، زیانكاری و زیان بزرگ و آشكار كه ضد نفع است عبارتست از عدم پذیرش ولایت الهی و اطاعت از شیطان، گرایش به دنیا و تلاش مطلق در جهت برخورداری از دنیا و لذتهای خیالی آن، عدم ایمان به خداوند و واگذاری اعمال صالح و دفاع و سفارش از حق و صبر و پیوستن مطلق به زندگی مادی این جهان ناپایدار و فراموشكاری آخرت وقیامت.

بنابراین هر كس به خدای بگرود و ایمان آورد و عمل صالح انجام دهد و سنت پیامبر (ص) را زنده نگهدارد و بر صراط مستقیم ولایت و اهل بیت رسول گام نهد و قیامت و معاد را شناخته و زندگانی و رستگاری

[صفحه 16]

آخرت را هدف قرار دهد. و با مردم و همراه با بندگان خداوند به دفاع از حق و سفارش به حق و استقامت و صبر در راه حق و اقامه ی حدود الهی قیام كند از بیان خدا و مواعظ و نصایح الهی بهره مند شده است. چرا كه خداوند در همه ی آیات كتابش كه جلوه ی كلام الهی است بندگان خویش را به انجام این مهمات فرمان داده است. و این معنی در شرح كامل نهج البلاغه از سوی محقق بزرگ جناب حاج میرزا حبیب الله هاشمی خوئی قدس سره آمده است آنجا كه در ذیل فرمان «انتفعوا ببیان الله» می گوید:

«ای بما ببینه فی كتابه و علی لسان نبیه (ص) فانه لقول فصل و ما هو بالهزل، و فیه تذكره و ذكری لاولی الالباب و هدی و بشری بحسن الماب فمنفعته اتم المنافع و فایدته اعظم الفواید.»[5].

واتعظوا بمواعظ الله و اقبلوا نصیحه الله.

«و از موعظه های الهی پند بگیرید و به اندرزهای خدا روی آورید».

از آنجا كه نفس انسانی سركش است و كامجوی و فراموشكار، خدای مبارك كتاب شریفش قرآن همواره از گذرگاه بیان سرگذشت امتها و اقوام گذشته به انسان هشدار می دهد تا مگر از پیروی و اطاعت از هوی و فرمان نفس اماره بازماند و راه شایستگان و عباد صالح حق تعالی را پیروی كند. قرآن با بیان قصص انبیاء و جریانهای مثبت و منفی در تاریخ حیات پیشینیان به یك جمع بندی و تحلیل روشن از سرگذشت زندگی اقوام گذشته پرداخته است تا فرجام كار آنها چراغی باشد فراراه انسان امروز كه می رود تا راه پیمای راه كمال باشد و از ورطه های انحطاط و سقوط اخلاقی و فرهنگی و مكتبی پرهیز كند. امام با توجه به این حقیقت

[صفحه 17]

كه قرآن هدایت است و موعظه امت اسلامی را به پندگیری و راه یابی و سمت گیری و هدف شناسی و كمال جوئی از قرآن فرمان می دهد، چرا كه قرآن خود همه پند است و یكی از نامهای مقدس قرآن موعظه است آنجا كه می فرماید:

هذا بیان للناس و هدی و موعظه للمتقین.[6].

«این كتاب، بیان است برای مردم و هدایت و موعظه برای پرهیزكاران پروا پیشه است».

بنابراین پندگیری از مواعظ خدا، اطاعت از قرآن است كه كتاب خدا و موعظه های هدایت بخش الهی است برای نجات از عذاب و رستگاری اخروی و برخورداری از بهشت و پیروزمندی اسنان در همه ابعاد زندگی در این جهان و جهان دیگر، چرا كه انسان بی فیض هدایت و موعظت پروردگار تابع نفس است و مطیع و پیرو شیطان رانده شده از درگاه حق تعالی.

به فرموده ی علامه ی خوئی فرمان «اتعظوا بمواعظ الله» سبب است برای رستگاری انسان و بهره بردن وی از بهشت كه فوز عظیم است و نیز نجات او از دوزخ كه عذاب دردناك خداوند است.

«لتفوزوا جنه النعیم و الفوز العظیم و تنجوا من نار الجحیم و العذاب الالیم. »[7].

فان الله قد اعذر الیكم بالجلیه و اتخذ علیكم الحجه.

«پس به درستی كه خداوند به دلایلی روشن عذر و بهانه ای برای شما باقی نگذاشته است و با شما اتمام حجت كرده است».

[صفحه 18]

انسان در بینش مكتبی و قرآنی مسئول و متعهد و مكلف است. و هرگز نمی تواند در روزگار حیات و آزمایش دنیائی بی تفاوت از كنار مسائل و موضوعات بگذرد و به گونه ی حیوانی تنها به اطفاء غرایز و رفع نیازمندیهای فردی و طبیعی خود بپردازد. انسان مسلمان فردی مسئول است كه در برابر ارشاد و هدایت تشریعی مكلف به انجام تكالیف الهی كه در منطق وحی اصالت و ضرورت انجام آنها به اثبات رسیده است اقدام كند. اگر بعثت و ابلاغ رسالت پیامبران از سوی خداوند در زندگی انسان وجود نمی داشت، شاید آدمی توانائی آن را داشت كه از مسئولیتهای انسانی و اخلاقی و اجتماعی پرهیز كند، اگر چه در این حال هم حجت باطنی الهی كه همانا عقل و درك و شعو ر و تمیزدهی آدمی از مسائل و خوبی ها و بدیهاست و. در سرشت و تكوین انسانها به كار رفته است، او را مسئول و متعهد می سازد. ولی با این همه انگیزش پیامبران و ابلاغ فرامین الهی و فرایض دینی به وسیله آنها به انسان، وی را موجودی مكلف و مسئول ساخته است و در سایه ی این بعثتها و رسالت ها مسئولیتهای انسان به وی ابلاغ شده و برای فراموشی و گریز و پرهیز از آنها هیچ عذر و بهانه ای ندارد و خدای با نعمت بعثت پیامبران حجت را بر انسانها تمام كرده است.

علامه ی محقق هاشمی خوئی در ذیل این فراز از نهج البلاغه امام علی (ع) می نویسد:

«و اتخذ علیكم الحجه) بارسال الرسول و انزال الكتاب، ینی انه اتم الحجه علی المكلفین بما آتاهم و عرفهم حتی لا یكون لهم عذرا فی ترك التكالیف و لا یكون للناس علیه حجه.[8].

[صفحه 19]

«خداوند با فرستادن پیامبر و نزول كتاب (قرآن) كه كامل ترین حجت برای بندگان است اتمام حجت كرده است. این اتمام حجت به جهت فرستادن مطالبی است كه برای آنها بیان كرده و آن تكالیف را به آنها معرفی كرد است، تا اینكه بعد از فرستادن پیامبران بهانه ای برای مردم در جهت واگذاری وظایف و تكالیف آنها باقی نماند.»

اینجاست كه زبان علی (ع) كه همان منطق گویای وحی است با نهایت صراحت و فصاحت با تكیه به فلسفه ی بعثت پیامبران و نزول كتابهای آسمانی، انسانی را مسئول می شناسد و به او اعلام می كند كه اگر شانه از تكالیف و مسئولیتهای دینی و الهی بازداشت، هیچ عذر و بهانه ای در برابر خداوند ندارد. و در پیشگاه پروردگار مسئول خواهد بود و در برابر گریز از انجام فرایض دینی و تكالیف الهی كیفر خواهد دید. چرا كه به مدلول آیه ی قرآنی خداوند كیفر و عذاب خود را به بندگان نمی رساند مگر آنكه پیش از آن در میان آنها رسولی برانگیزد.

... و ما كنا معذبین حتی نبعث رسولا[9].

و بین كم محابه من الاعمال و مكارهه منها، لتتبعوا هذه و تجتنبوا هذه...[10].

«و خداوند اعمالی را كه دوست داشته و كارهائی را كه ناگوار و زشت داشته است برای شما به گونه ای روشن و آشكار بیان فرموده است. تا آنچه را دوست داشته پیروی كنید و از آنچه زشت و ناگوار داشته است دوری و پرهیز كنید.»

امام علی (ع) در این فراز از گفتار خود اشاره ای دارد به یكی از

[صفحه 20]

الطاف پروردگار كه بعثت پیامبران به ویژه گزینش و رسالت پیامبر اسلام است. چرا كه در سایه ی بعثت، انسان از محدوده ی مادی دنیا می گذرد و با جهان غیب و عالم ماوراء ماده و طبیعت از گذرگاه نزول وحی آشنا و مربوط می شود. ارتباط و پیوند انسان با جهان غیب و پیدایش ملكوت اعلا در چشم انداز انسان گرفتار در زندان طبیعت یكی از بزرگترین مظاهر لطف و رحمت خداوندی است. زیرا كه زندگی ناپایدار مادی دنیا دور از ارتباط با خدا و عالم غیب به دلیل اضافه ی مادی و طبیعی، ظلمت و تاریكی و زوال و فنا را ضمیمه دارد. و به همین دلیل فاقد ارزش و اعتبار است و منطق وحی گویای این حقیقت است آنجا كه می فرماید:

اعلموا انما الحیوه الدنیا لعب و لهو و زینه و تفاخر بینكم و تكاثر فی الاموال و الاولاد...[11].

ولی زندگی انسان در رابطه با بعثت و در پرتو ارتباط و پیوند با خداوند آفرینده از گذرگاه وحی ارزش و هدف و جهت و فلاح را به دست می آورد. چرا كه انسان در سایه ساز روشن و آرام بعثت پیامبران با كانون انرژی و حیات كائنات، یعنی ذات اقدس الهی مربوط و مانوس می شود. و در نهایت هدف آفرینش را فهم و درك می كند و از این گذرگاه حركت و جهت و قبله ی خود را در دوران زندگی می شناسد. و با تمامی اندیشه و خرد و فطرت خود می فهمد كه زندگی در پرتو ارتباط با خداوند و پیروی از فرامین او دارای ارزش و اعتبار است و رنگ جاودانگی و رستگاری می گیرد. به همین دلیل خداوند علیم در رابطه با بعثت پیامبران بر بندگان خود منت می گذارد كه در میان آنان و از جنس ایشان پیامبری را جهت تزكیه و تعلیم آیات كتاب برمی انگیزد به مدلول:

[صفحه 21]

لقد من الله علی المومنین اذ بعث فیهم رسولا من انفسهم یتلوا علیهم آیاته و یزكیهم و یعلمهم الكتاب و الحكمه و ان كانوا من قبل لفی ضلال مبین.[12].

به فرموده ی خدای جل شانه فلسفه ی بعثت پیامبران تزكیه نفس و پاكسازی اندیشه و عمل انسان مومن از هر گونه آلودگی و شائبه ی شیطانی و نفسانی است، تا مگر پس از این پاكسازی و تزكیه، دل و جان آدمی آمادگی درك و پذیرش و فهم آیات حكمت آمیز كتاب خداوند را پیدا كند. بنابراین پیامبران از سوی خداوند سبحان فرمان دارند تا انسان، این ظلوم و جهول خاك نشین دنیا را رهبری و هدایت كنند. و زمینه ی تزكیه و تصفیه ی او را از آلودگیهای هوس و گناه در سایه ی عمل به واجبات و گریز و پرهیز از محرمات فراهم سازند. از این رو امام علی (ع) پس از اشاره به بعثت پیامبران به فلسفه ی رسالت آنان پرداخته و در این رابطه انگیزه ی رسالت پیامبران را بیان احكام الهی از گذرگاه تصریح شرع مقدس به واجبات و محرمات می داند. كمال الدین میثم بحرانی شارح دانشمند نهج البلاغه در شرح خود بر نهج البلاغه پیرامون كلام امام می گوید:

و بیان محابه من الاعمال الصالحات و مكارهه من المحرمات فی كتابه العزیز لغایه اتباع محابه و اجتناب مكارهه.[13].

«بیان اعمال صالحی كه خداوند دوست می دارد و محرماتی كه خداوند ناخوش و ناگوار دارد، در كتاب عزیزش قرآن، به جهت پیروی كردن بندگانست از آنچه خدای سبحان دوست داشته و پرهیز كردن

[صفحه 22]

آنهاست از آنچه پروردگار، ناگوار و زشت شمرده است.»

ابن ابی الحدید در شرح كبیر نهج البلاغه اش می گوید:

و محابه من الاعمال، هی الطاعات التی یحبها و حبه لها اراده وقوعها من المكلفین و مكارهه من الاعمال، القبائح التی یكرهها منهم.[14].

«و اعمالی را كه خداوند دوست داشته، عبادات و طاعت هائی است كه خداوند دوست می دارد و علت دوست داشتن آنها به این جهت است كه اراده ی انجام آنها را از سوی بندگان متعهد و مسئول فرموده است. و كارهائی را كه ناگوار و ناپسند داشته، كارهای زشتی است كه انجام آنها را به وسیله ی مردم مومن زشت و ناپسند شمرد است.»

علامه ی خوئی در شرح نهج البلاغه خود پیرامون كلام امام می گوید:

و بین لكم محابه من الاعمال و مكارهه منها، ای بین فی كتاب العزیز الفرایض و الواجبات من الحج و الجهاد و الصوم و الصلاه و غیرها من الاعمال الصالحات المطلوبه له و المحبوبه عنده و المحظورات من الكذب و الغیبه و النمیمه و السعایه و غیرها من الافعال القبیحه المبغوضه له المكروهه لدیه.[15].

«اعمالی را كه خداوند دوست داشته و كارهائی را كه ناگوار داشته است برای شما روشن و آشكار كرده است، یعنی اینكه خداوند در كتاب عزیز خود قرآن واجبات و فریضه هائی چون حج، جهاد، روزه، نماز و دیگر كارهای شایسته ای كه مطلوب و محبوب اوست بیان فرموده و

[صفحه 23]

محرمات و اعمال ناشایستی چون دروغ و غیبت و سخن چینی و بدگوئی و دیگر كارهای زشت و ناپسندی را كه دشمن داشته و در پیشگاه وی ناپسند و ناگوار است تصریح فرموده است.»

و انما بینها التتبعوا هذه) ای محاب الاعمال (و تجتنبوا هذه) ای مكارهها[16].

«و به درستی كه روشن ساخته است تا از اینها یعنی كارهائی را كه دوست می دارد پیروی كنید و از اعمالی كه خداوند ناپسند و زشت شمرده است اجتناب و پرهیز كنید.»

توصیه و تاكید امام علی (ع) نسبت به فلسفه ی بعثت انبیاء كه همان واجبات (برای پیروی كردن) و محرمات (برای پرهیز كردن) است، به خاطر تفهیم این حقیقت به انسان است، كه آدمی در هر حد و شانی از علم و آگاهی و شناخت باشد، میزان علم و عرفان و درك وی از مصالح و منافع و خسران و زیان خود محدود و اندك است. و بی گمان انسان زمانی می تواند سود و زیان و پیروزی و شكست و خیر و فساد و زشت و زیبای زندگانی خود را ادراك كند، كه خود و جهان و فلسفه ی هستی را شناخته باشد. هنگامی كه آدمی به فلسفه ی هستی آگاه شد، در رابطه با شناخت جهان و عرفان خویش می تواند به خیر و شر خود نیز آگاهی پیدا كند. ولی از آنجا كه همه ی آگاهان و اندیشمندان به عجز و ضعف و ناتوانی و نارسائی اندیشه و خرد آدمی در رابطه با شناخت جهان، حیات و خود اقرار و اعتراف دارند، شك نیست كه انسان با این همه محدودیت علمی و نارسائی عقلی و ناتوانی فكری قدرت شناخت هستی و فلسفه ی حیات را ندارد. و از آنجا كه به فلسفه ی هستی و عرفان جهان دست نیافته است، قدرت گزینش و

[صفحه 24]

تشخیص صلاح و فساد خود را نیز دارا نیست.پس باید كه با این همه عجز و ضعف به دامان هدایت و ارشاد پیامبران پناه برد، تا در پرتو هدایت و حمایت مذهبی ایشان از الطاف وفیوضات حیات بخش و كمال آفرین پروردگاری بهره مند گردد. و برای دستیابی به این مهم راهی فراروی آدمی جز پیروی از كارهائی كه خداوند دوست می دارد و پرهیز از اعمالی كه خداوند زشت شمرده و ناگوار داشته است نیست. باشد كه در پرتو اطاعت و پیروی از تعلیمات خداوند سبحان و گردن نهادن به منشور حیات بخش كتاب قرآن به فوز و فلاح و رشد و كمال مطلوبی كه پروردگار جهانیان اراده فرموده است دست یابد و بر سریر عزت بخش مقام خلیفه اللهی تكیه زند.

فان رسول الله (ص) كان یقول: ان الجنه حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات. واعلموا انه ما من طاعه الله شی ء الا یاتی فی كره و ما من معصیه الله شی ء الا یاتی فی شهوه.[17].

«پس به درستی كه پیامبر خدا (ص) می فرمود:«همانا بهشت پیچیده شده در سختی ها و به درستی كه آتش دوزخ پیچیده شده است در خواهشها و تمناهای نفس.»

و بدانید كه همه ی طاعات و فرمانبریها از خداوند پیچیده و آمیزه ی با سختی ها است و نیز همه ی گناهان و نافرمانیها و سركشی های در برابر خداوند پیچیده شده و آمیخته به خواهشهای نفس است.»

امام علی (ع) در این بخش از سخنان خویش در نهایت روشنی و صراحت به یكی از نوامیس هستی و سنتهای الهی در جهان اشاره فرموده است. امام با استناد به سخن پیامبر (ص) رمز رستگاری (رسیدن به

[صفحه 25]

بهشت) و انگیزه شكست و خسران (سقوط در جهنم) را در تحمل سختی ها و گرایش به خواهشها و خوشی های نفس می داند.

در چشم انداز روشن و گسترده ی امام علی (ع) و در نگاه نافذ و بینش اصیل عرفان عمیق امام كمال جز از راه تحمل سختی ها و ناگواریها امكان پذیر نیست. هر كس كه می خواهد به نهائی ترین حد كمال یعنی ورود به بهشت و برخورداری از نهائی ترین حد فیض و رحمت الهی نائل شود، باید در برابر سختی ها و ناگواریها و رنجها و ناخوشیها تاب آورد. چرا كه كمال تنها از گذرگاه پذیرش و تحمل سختی ها و ناملایمات فراهم می آید. و این خود یك سنت دگرگون ناپذیر هستی است.

اگر در یك نگاه دقیق و ظریف پدیده های جهان را مشاهده كنید، هر یك از پدیده های متكامل كه از مرز ضعف و نقص به حد كمال دست یافته است، از كانال های بی شمار رنج و فشار و سختی و تعب گذشته است. خرمن انباشته ی گندمهای طلائی كه كمال لازم را جهت تغذیه ی موجودات به دست آورده است، سختی های فرورفتن در دل تاریك خاك، دور ماندن از حرارت آفتاب و در نتیجه تاریكی زمین، پلاسیدگی از درون، تحمل یخبندان زمین، جوانه زدن و دشواری شكفتن از دل زمین، سوزش و حرارت آفتاب را بر سبزه ی جدید جوانه تاب آوردن، تازیانه ی نسیم را تحمل كردن. در برابر هجوم آفتهای گوناگون مقاومت كردن، گرمای سوزان تابستان را بر شاخه های سبز و نورسته تاب آوردن و سرانجام تحمل برندگی تیغ تیز داس را داشتن باعث دست یابی خوشه ی گندم به كمال لازم شده است.

سفینه ی عظیم فضائی كه به مرزی از كمال فیزیكی رسیده است كه می تواند در برابر فشار جو، حرارت خورشید، برودت فضا مقاومت كند،

[صفحه 26]

و همچنان در مسیر از پیش تعیین شد در اوج آسمانها به راه خود ادامه دهد و سرانجام انسان را از روی زمین بر سطح كره ی ماه بنشاند. چنین حدی از كمال فیزیكی كه این سفینه متكامل به دست آورده، حاصل رنجها و سختی ها و دشواریهای فراوانی است كه دانشمندان فضائی از شدت و كثرت آنها نهراسیده اند. و در برابر مشكلات سفرهای فضائی مقاومت كرده اند. و اگر دانشمندان پایگاههای فضائی جهان فرود انسان را بر سطح كره ی ماه دلیل كمال علمی خود می دانند، این تكامل نیز حاصل مقاومت آنها در برابر مشكلات مطالعه و آزمایشهای گوناگون است. به هر یك از مظاهر كمال در طبیعت نگاه كنید، مقاومت آن پدیده ی متكامل را در برابر رنجها و فشارها و سختی های متناسب با آن را به روشنی مشاهده خواهید كرد. بنابراین قانون كمال گذشتن از سختی ها و تاب آوردن در برابر فشارها و ناملایمات ویژه است. پس هر پدیده ای كه از نقطه ی نقص و ضعف به سوی مقصد كمال و قدرت حركت كند، باید از گذرگاه رنج و سختی و مشقت و از كانال ناملایمات و ناگواریها و ناخوشی ها بگذرد تا به كمال مطلوب و قدرت لازم دست یابد، این یكی از سنت های الهی است. و ناموس طبیعت كمال را در پذیرش و تحمل سختی ها رقم زده است. انسان نیز كه یكی از پدیده های جهان است برای رسیدن به كمال ناگزیر تابع همین سنت الهی در پهنه ی طبیعت است. و برای دستیابی به كمال مطلوب كه همان اطاعت از خداوند است، باید در برابر سختی ها و رنجهائی كه لازمه ی اطاعت پروردگار و ضروری بندگی آفریدگار یكتاست مقاومت كند. با توجه به این حقیقت امام علی (ع) رمز رسیدن به كمال و برخورداری از بهشت را تاب آوردن و صبركردن در برابر مشقات و سختی هائی كه لازمه ی اطاعت و عبادت خداوند است، می داند.

[صفحه 27]

علامه خوئی در ذیل جمله ی «ان الجنه حفت بالمكاره و ان النار حفت بالشهوات» چنین می نویسد:

یعنی ان الجنه محفوفه بالصبر علی مشاق الطاعات و الكف عن لذائذ السیئات و كلاما مكروه للنفس، فمن صبر علی ذلك المكروه یكون مصیره الی الجنه و كذلك النار محفوفه باطلاق عنان النفس و ارتكاب ما تشتهیها و تتمناها من الشهوات و المحرمات[18].

«یعنی به درستی كه بهشت پیچیده است به صبر كردن بر مشقات و سختی هائی كه در اطاعت خداوند موجود است و شكیبائی برخورداری از لذتهائی كه با گناهان آمیخته است و این هر دو برای نفس آدمی ناگوار و ناپسند است. پس هر كس كه بر این ناگواریها صبر كند، بازگشت او به بهشت خواهد بود. و آتش جهنم نیز همین گونه پیچیده شده است به واگذاری زمام نفس به انجام آنچه كه خواهش و تمنای نفس و آرزو و خواست او نسبت به محرمات و اعمال ناشایست است.»

پس از آنكه امام پیروزی و رستگاری انسان را در برخورد و تحمل سختی ها و رنجها و شكست و سقوط انسان را در كامجوئی ها و خواهشهای نفسانی بیان می كند. كلام خود را با كلمه ی (و اعلموا) ادامه می دهد كه جنبه ی هشدار و آگاهی بخشیدن نسبت به موضوعی مهم و حیاتی دارد. آنگاه كه با این هشدار قلب های زنده و اندیشه های بیدار را آماده ی دریافت و پذیرش امری حیاتی می سازد، به بیان نشانه ی روشن اطاعت خدا و معصیت و نافرمانی او می پردازد. و در نهایت روشنی و صراحت دستیابی به خشنودی و رضا و رضوان الهی را پایداری در برابر مشقات و

[صفحه 28]

ناگواریهای ناشی از فرمانبرداری و عبادت خداوند می داند. این حقیقت دارد كه اقامه ی نماز و اراده ی نیایش با اخلاص و حضور دل و بلكه حضور همه ی هستی انسان در برابر خداوند كاری نه آسان بلكه سخت دشوار است. و آدمی نگاه كه می رود تا به چنین مهمی دست یابد، از همه سوی وسوسه های شیطانی و خواستها و تمایلات نفسانی همراه با جاذبه های چشمگیر و فریبای دنیایی وی را محاصره كرده و به خود می خوانند. اینجاست كه اقامه ی نماز و حقیقت نیایش و ارتباط با خداوند مومنی می طلبد به استواری كوهستان، كه تندباد هوی و هوس و خواهشهای نفس و كششهای دنیا او را از جایگاه عبادت و پایگاه اطاعت حق به خلوتگاه نفس و قرباناه اخلاص نكشد و به پرتگاه ژرف و زوال بخش نفس پرستی و فرمانبرداری از شیطان نیفكند. و هر كس نیك می داند كه رهایی از نفس كامجوی و اهریمن پرخاشگر خناس كاری سخت دشوار است و دست یازی به این مهم برای نفس راحت طلب بس ناگوار و ناخوشایند، چندانكه به راحتی و سادگی امكان این تلاش را به آدمی زادگان نخواهد داد. بی گمان هر كس بخواهد كه با اطاعت پروردگار و قیام به انجام و احیاء فرایض دینی از خاكدان دنیا به بهشت موعود راه گشاید، باید كه به ستیز و پیكار بی امان و همیشگی با نفس برخیزد، كه این خود بزرگترین جهادها است و پیروز برآمدن از این آوردگاه تلاشی بسیار و جاودانه می خواهد. و آنانكه در پرتو استعانت از پروردگار و استقامت در برابر تهاجمات نفس این دشمن درونی انسان و حركت بر صراط مستقیم ایمان و اعتقاد به معاد مردانه پای فشارند توفیق ورود به بهشت را خواهند داشت. در این میانه آنها كه زمام نفس خویش را از كف داده اند و به انجام آنچه كه نفس فرمان می دهد و تمنای اوست پرداخته اند، فرجامی جز سقوط در آتش جهنم برای آنها

[صفحه 29]

فراهم نیست. و این حقیقتی است كه زبان گویای امام علی (ع) شاهد آن است آنجا كه فرمود:

«و ان النار حفت بالشهوت».

آنجا كه نفس فرمان می دهد. دل خوشحال و شادمانست و طبع آدمی مایل و همراه می باشد و بی هیچ اكراه به كامجویی و شهوترانی و لذت جوئی می پردازد. و این خود از نشانه های روشن گناه است كه انسان به هنگام ارتكاب معصیت خداوند، خواهش و رضایت و پشتیبانی نفس را در نهائی ترین حد همراه دارد. بی آنكه ذره ای ناگواری و ناخشنودی از سوی نفس اماره ی به زشتی ها در خود احساس كند. هنگامی كه انسان در بستر لذت و راحت دور از هر گونه تكلیف و مسوولیت به غفلت غنوده و نیایش و نماز و پیوند با خداوند را فراموش كرده است، نفس آدمی خشنود است. آنگاه كه فردی از شركت در جهاد با اردوگاه شرك و نفاق و الحاد خودداری می كند و به سستی و ذلت و ضعف و عیاشی تن می دهد، نفس خرسند است. و در یك كلام آنجا كه انسان را جاذبه های مادی و نفسانی و وسوسه های شوم شیطانی به دنیا و لذتها و فریبندگیهای آن سرگرم كرده و از یاد و پیوند و حركت و تلاش در راه خدا بازداشته است، نفس سركش و بداندیش آدمی شادمان است. و این همه نشانه ی معصیت و نافرمانی خداوند می باشد كه امام علی (ع) دشمن سرسخت و ستیهنده ی با گناه فرمود

«و ما من معصیه الله شی ء الا یاتی فی شهوه»

فرحم الله رجلا نزع عن شهوته و قمع هوی نفسه، فان هذه النفس ابعد شی ء منزعا، و انها لاتزال تنزع الی معصیه فی هوی.[19].

[صفحه 30]

«پس خدای رحمت كند مردی را كه شهوت (خواهش شدید نفس) را از خود دور كرده و از پیروی خواهش نفس بازایستد، چرا كه بازداشتن نفس از مشكل ترین كارهاست و همواره بر اثر آرزوی نفس به انجام گناه شیفته است.»

امام رحمت خداوندی را برای كسی آرزو می كند كه توانائی پرهیز از شهوات را دارا بوده و قدرت پیروی نكردن از تمنای نفس در او وجود داشته باشد. و به بیانی دیگر رمز برخورداری از رحمت خداوند را امام در سركوب نفس و مبارزه با خواهشهای بازدارنده از كمال آن می داند.


صفحه 15، 16، 17، 18، 19، 20، 21، 22، 23، 24، 25، 26، 27، 28، 29، 30.








    1. نساء ایه 119.
    2. كهف آیه 103.
    3. سوره ی والعصر.
    4. الزمر آیه 15.
    5. شرح نهج البلاغه خوئی ج 10.
    6. آل عمران آیه 133.
    7. شرح نهج البلاغه خوئی ج 10.
    8. شرح نهج البلاغه خوئی ج 10.
    9. اسراء آیه 15.
    10. نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 175.
    11. سوره ی حدید، آیه ی 20.
    12. سوره ی آل عمران، آیه ی 164.
    13. شرح نهج البلاغه بحرانی، ج 3 ص 354.
    14. شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 3 ص 380.
    15. شرح نهج البلاغه خوئی، ج 10 ص 193.
    16. شرح نهج البلاغه خوئی، ج 10 ص 193.
    17. نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 175.
    18. شرح نهج البلاغه خوئی، ج 10 ص. 194.
    19. نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 175.